Web Analytics Made Easy - Statcounter

جنگ مقوله پیچیده‌ای است. جنگ دلایل ژئوپلیتیکی گسترده‌ای دارد، اما این مردان و زنان روی زمین هستند که در مرکز این درگیری‌ها قرار دارند. جنگ خشن، زشت و بی‌رحم است و اغلب زخم‌های روانی قابل توجهی، به بزرگی هر گونه زخم فیزیکی دیگری بر روح و روان و جسم فرد بر جای می‌گذارد.

به گزارش روزیاتو، جنگ همیشه با بازگشت سرباز از میدان نبرد به خانه، پایان نمی‌یابد و این سربازان به تنهایی به حال خود رها می‌شوند تا با تروماهایشان روبرو شوند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بسیاری از سربازان از اختلال استرس پس از حادثه رنج می‌برند که معمولاً با نام PTSD شناخته می‌شود.

جنگ هرگز به طور واقعی تمام نمی‌شود و میلیون‌ها نفری که از میدان نبرد باز می‌گردند از اختلاف استرس پس از حادثه و کابوس‌ها رنج می‌برند و باید خود را با دنیایی که بسیار متفاوت از جنگ است، وفق دهند. در نتیجه، فراموش کردن دوران جنگ و سازگاری با زندگی بدور از خونریزی، فوق العاده دشوار بوده و باعث می‌شود که گروهی از افراد در کشور خود مطرود می‌شوند تنها به این خاطر که مجبور بوده‌اند وظیفه قهرمانانه خود را در برابر کشورشان انجام داده و برای دفاع از آن به میدان نبرد بروند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۲ مورد از بهترین فیلم‌ها در مورد کهنه سربازان و اختلال استرس پس از حادثه آشنا کنیم.

این فیلم بسیار شوکه کننده خشن، تلخ و ساخته شده با بودجه اندک، هم با جنگ ویتنام و هم با اثرات پس از آن سر و کار دارد، چرا که ما در این فیلم داستان یک سرباز سابق را دنبال می‌کنیم که از اختلال شدید استرس پس از حادثه رنج می‌برد. او با سرگیجه از این طرف به آن طرف می‌رود، کار نمی‌کند، در واقع کاری جز راه رفتن و مشاهده دنیای وحشتناکی که در آن زندگی می‌کند، انجام نمی‌دهد.

این کهنه سرباز نمی‌تواند صورت حساب‌هایش را بپردازد، و نمی‌تواند از همسر و بچه عجیب و غریبشان که شبیه بچه فیلم Eraserhead است پشتیبانی مالی کند. در فیلم Combat Shock، او شاهد جرم و جنایت، خشونت، فحشا، سوء مصرف هروئین (در یکی از آزاردهنده‌ترین صحنه‌های فیلم) و رذالت و وحشیگری بسیار بیشتری است.

او در نهایت گروهی از گانگستر‌های سطح پایین محلی را می‌کشد با توجه به اینکه متوجه می‌شود که هیچ امیدی برای بهبود این شخصیت‌ها و راهی برای خروج از وضعیت کنونی‌شان وجود ندارد. فیلم Combat Shock فوق العاده ترسناک است و یکی از نهیلیستی‌ترین فیلم‌هایی که تا به حال در مورد اثرات ناخوشایند جنگ بر روح و روان شکننده انسان ساخته شده است. کل فیلم تراژیک و زشت است، جایی به نظر می‌رسد که قهرمان داستان در جهنم به دام افتاده و خاطرات وحشتناکی از جنگ دارد؛ در اینجا طنزی وجود ندارد و کورسویی از امید نیز دیده نمی‌شود.

۱۱- Rolling Thunder (۱۹۷۷)

در Rolling Thunder، چارلز لین (ویلیام دوین) پس از هفت سال خدمت به عنوان سرباز در جنگ ویتنام به خانه باز می‌گردد، در حالی که بخش زیادی از این دوران را به عنوان اسیر حنگی در کمپ اسرای جنگی شکنجه شده است. به محض بازگشت، چارلز شروع به منزوی کردن خود می‌کند و تنها با دوست و رفیق دوران خود، جانی (تامی لی جونز) صحبت می‌کند. همسرش، که فکر می‌کرده چارلز مرده است، به سراغ مرد دیگری رفته، اما لین همه چیز را با شکیبایی می‌پذیرد، یا ظاهراً اینطور به نظر می‌رسد.

زمانی که مراسمی بزرگ برای لین به عنوان یک بازمانده از کمپ اسرای جنگی برگزار می‌شود و یک بانک محلی مبلغ زیادی پول به او می‌دهد ظاهراً شانس به لین روی می‌آورد، اما یک مشت شیاد بی‌وجدان به خانه او حمله کرده و همه پول‌ها را به سرقت می‌برند. آن‌ها حتی به لین شلیک کرده و دست او را قطع می‌کنند، دستی که بعد‌ها آن را با یک قلاب جایگزین می‌کند، و پسرش را در مقابل چشمانش به قتل می‌رساند.

بعدتر وقتی لین پاتوق این سارقان را پیدا می‌کند، همراه با جانی به آنجا می‌روند تا حقشان را کف دستشان بگذارند. لین دوان مرد خوبی در دنیایی مملو از فساد و شر است، و رنج‌هایی که در ویتنام متحمل شده او را از لبه پرتگاه به سمت گرفتن یک انتقام سخت سوق می‌دهد. فیلم نامه این فیلم را پل شریدر نوشته است که نویسندگی فیملنامه فیلم‌های راننده تاکسی و گاو خشمگین با بازی رابرت دنیرو و کارگردانی مارتین اسکورسیزی را نیز بر عهده داشته است.

Rolling Thunder مانند بسیاری از فیلم‌هایی که با جنگ ویتنام یا PTSD سر و کار دارند، داستانی تاریک دارد؛ آنقدر تاریک که به گفته ویلیام گلدمن در کتاب Adventures in the Screen Trade، در هنگام نمایش‌های اولیه ” تماشاگران در واقع از جایشان بلند شدند و سعی کردند با کارمندان استودیو سازنده که در میانشان بودند درگیر شوند”.

دوین حتی گفته است که در یک نمایش خصوصی فیلم، تماشاگران سعی کردند سالن سینما را به آتش بکشند. حتی مدیران استودیو سازنده این فیلم را برای روانپزشکان نمایش دادند تا دریابند که چرا واکنش تماشاگران نمایش خصوصی تا به این اندازه خشن بوده است و اگر تیم سازنده آن را از استودیو فاکس نگرفته و به جای دیگری نمی‌بردند، این استودیو قصد داشت بخش زیادی از فیلم را حذف کند.

۱۰- Jacob’s Ladder (۱۹۹۰)

در حین خدمت در جنگ ویتنام، یک جوخه مقداری ماری جوانا را با نسخه‌ای از LSD دود می‌کند که باعث خشونت و پرخاشگری مصرف کنندگان می‌شود و این ویرانی است که در فیلم Jacob’s Ladder شاهد آن هستیم؛ فیلمی که یکی از اتمسفریک‌ترین فیلم‌های ترسناک تمام دوران است. فیلم در ادامه به حدود ۲۰ سال بعد و زمان حال منتقل می‌شود، دورانی که تمام اعضای بازمانده جوخه کابوس‌هایی درباره یک قتل عام را می‌بینند. تیم رابینز در این فیلم نقش جیکوب را بازی می‌کند که پس از جنگ به آمریکا باز می‌گردد و در سازگاری با دنیای پساجنگ، دوران سختی را پشت سر می‌گذارد.

او مرده‌ها و تصاویر عجیب و غریبی را همه جا می‌بیند و بدین ترتیب سلامت عقلش را از دست می‌دهد. هیولا‌های بی‌صورت همه جا او را تعقیب می‌کنند و جیکوب دائماً خود را در سردرگمی و جنون می‌یابد. به همین خاطر جیکوب سعی می‌کند هم قطاران سابقش را پیدا کند، اما هنوز نمی‌تواند بفهمد آن شب که آن‌ها سیگار‌ها را کشیدند و همه به قتل رسیدند و سلاخی شدند دقیقاً چه اتفاقی افتاد.

آیا او قربانی یک داروی آزمایشی است؟ آیا او مرده؟ آیا می‌خواهند او را شکار کنند یا تعقیب می‌شود؟ این فیلم هیجان‌انگیز و ترسناک حاوی تصاویری شگفت‌انگیز و نمایی کابوس‌وار از جهان است که ترسناک‌ترین فیلم‌های روانشناختی نیز در برابر آن عادی جلوه می‌کنند. نردبان جیکوب از هر نظر فیلم بی‌نقص و تاثیرگذاری است و پس از پایانی که همه چیز را تغییر می‌دهد، ارزش بار‌ها تماشا کردن را دارد. این فیلم از نظر بصری و روانی فیلمی ترسناک است و به شکلی واقعی با جنبه‌های روانی آسیب‌های ناشی از جنگ سر و کار دارد.

۹- Born on the Fourth of July (۱۹۸۹)

فیلم Born on the Fourth of July توسط الیور استون ساخته شده که خود از کهنه سربازان جنگ ویتنام است. این فیلم براساس داستان واقعی ران کوویچ ساخته شده که به عنوان یک داوطلب مشتاق و وطن پرست به ویتنام می‌رود، اما پس از اینکه از کمر به پایین فلج شده و دچار اختلال در عملکرد قوه جنسی‌اش می‌شود، خسته و درمانده به خانه باز می‌گردد. در یکی از بهترین فیلم‌های تام کروز، او اولین نامزدی اسکار خود را برای بازی در نقش کوییچ دریافت کرد.

تحول شخصیتی کوویچ جذاب است؛ او همیشه برا دفاع از آنچه که به آن اعتقاد دارد می‌ایستد، اما وقتی متوجه می‌شود که یک سری دروغ درباره آمریکا، کمونیسم، جنگ ویتنام و به اصطلاح اثر دومینویی به او آموخته شده، دیدگاه‌هایش را تغییر می‌دهد. کوویچ پس از بازگشت نمی‌تواند با خانواده‌اش کنار بیاید، و بحث‌های شدیدی بین اعضای خانواده در می‌گیرد، در شرایطی که مادرش همچنان از جنگ ویتنام حمایت می‌کند، اما خواهر و برادر کوچک ترش باورهایشان را تغییر داده اند.

به این ترتیب کوویچ سفری جاده‌ای به مکزیک را در پیش می‌گیرد و در آنجا ظاهراً هویت جدیدی پیدا می‌کند. او درگیر ایجاد تغییرات اجتماعی می‌شود که منجر به اخلال در نشست حزب جمهوری خواه در ۱۹۷۲ می‌شود، جایی که در آن نیکسون به راحتی برنده می‌شود.

در یکی از تلخ‌ترین داستان‌های کهنه سربازان، کوویچ با این حقیقت مواجه می‌شود که او یکی از نیرو‌های خودش را در یک موقعیت آتش خودی مورد هدف قرار داده است، در شرایطی که نمی‌توانست ببیند چه کسی دوست و چه کسی دشمن است، تمثیلی مناسب برای یک حامی میهن پرست و سابق جنگ که اکنون آمریکا، مجموعه صنعت نظامی و اینکه چه کسانی متحدان و دشمنان واقعی هستند را به چالش می‌کشد. کوویچ در نهایت در صحنه‌ای تاثیرگذار از یک فیلم قدرتمند، برای طلب بخشش به دیدار خانواده سرباز آمریکایی می‌رود که نادانسته به او شلیک کرده است.

۸- Saving Private Ryan (۱۹۹۸)

نجات سرباز رایان یک فیلم جنگی نمادین است که توسط استیون اسپیلبرگ و با بازی تام هنکس، تام سایزمور و مت دیمون ساخته شده است. در این داستان پرتنش، سه برادر از چهار برادر یک خانواده در جریان حمله به نرماندی در مواجهه با نبرد‌های هولناک کشته می‌شوند. وزارت جنگ ایالات متحده آمریکا از ماجرا آگاه شده و یک ژنرال ارتش درخواست می‌کند که رایان به عنوان تنها پسر بازمانده این خانواده، پیدا شده و به خانه بازگردانده شود.

در نتیجه، هشت سرباز برای پیدا کردن او به ماموریتی خطرناک فرستاده می‌شوند. این فیلم در زمینه به تصویر کشیدن واقع گرایانه جنگ یکی از معتبرترین و بهترین فیلم‌های جنگی تاریخ سینماست، فیلمی که بسیاری از کهنه سربازان تماشای صحنه‌های به شدت واقعی آن را به خاطر یادآوری خاطرات ترسناک جنگ برایشان، غیرممکن می‌دانند. صحنه ابتدایی فیلم به تنهایی یکی از جذاب‌ترین و خشن‌ترین صحنه‌های تاریخ سینما است.

در حالی که نجات سرباز رایان یک فیلم برجسته، بی‌نقص و شناخته شده در مورد جنگ است، اما به افکار و احساسات هر شخصیت نیز می‌پردازد و روایتی غنی از وضعیت روحی انسان تحت چنین شرایط سختی را به خوبی نشان می‌دهد. نجات سرباز رایان در کل برنده پنج جایزه اسکار شد.

۷- First Blood (۱۹۸۲)

در فیلم First Blood، جان رمبو به عنوان یک کهنه سرباز به شدت رنج کشیده و آسیب دیده جنگ ویتنام به خانه باز می‌گردد، کسی که برای زنده ماندن، کشتن و انجام ماموریت تحت هر شرایطی و مانند یک ماشین جنگی آموزش دیده است. وقتی شخصیت رمبو با بازی سیلوستر استالونه در غرب میانه ظاهر می‌شود و به دنبال دوستش دوران جنگش می‌گردد، به او به عنوان یک فرد بیکار و دردسر ساز در یک شهر ظاهراً عاری از جرم و جنایت نگاه می‌شود. رمبو پس از درگیری خشن با چند پلیس بد و یک فلش بک دردناک از جنگ ویتنام، در جنگل ناپدید می‌شود و تعقیب و گریز آغاز می‌شود.

ده‌ها مرد در تعقیب او هستند و تنها یک جان رمبو وجود دارد، و وقتی آن‌ها «اولین خون را ریختند»، رمبو به جنگ با کل شهر می‌رود، کسانی که متوجه می‌شوند لقمه‌ای بزرگ‌تر از دهانشان برداشته و از دولت فدرال کمک می‌خواهند. در پایان فیلم، رمبو در مورد اینکه مردم پس از بازگشت از خدمت به کشورش چگونه به او تف می‌اندازند و با او مانند آشغال رفتار می‌کنند، سخنرانی تکان دهنده‌ای ایراد می‌کند. فیلم First Blood یکی از بهترین فیلم‌ها در مورد بقا است که در به تصویر کشیدن کلیشه اکشن «یک نفر در برابر یک ارتش» عملکرد بی‌نقص و فوق العاده‌ای دارد.

۶- When the Tenth Month Comes (۱۹۸۴)

فیلم When the Tenth Month Comes یک فیلم ویتنامی با بازی ون لو، لو ویت بائو دانگ، و ین هوانگ است که بر شرایط دشوار کسانی که با کهنه سربازان جنگ در ارتباط هستند تمرکز دارد. این فیلم داستان دوین را روایت می‌کند، زنی که متوجه می‌شود شوهرش در جنگ کشته شده است، اما تصمیم می‌گیرد به خاطر سلامت روانی شان، این موضوع را از پسر کوجک و پدرزنش مخفی نگه دارد.

گذشته از اثرات مخرب جنگ بر روی کهنه سربازان، این موضوع می‌تواند برای هر کسی که مجبور به دیدن مرگ یا رنج عزیزانش به خاطر جنگ می‌شود، نیز به همان اندازه دردناک باشد. در این تصویرسازی شکننده و تاثیرگذار، ما شاهد این هستیم که مرگ تا چه اندازه می‌تواند یک بار سنگین بر دوش افراد باشد که باعث می‌شود زندگی کردن بدون شریک زندگی به شدت دشوار باشد و همچنین قضاوت‌های ناخوشایندی که با انتخاب مسیری متفاوت با زندگی تان، می‌توانید با آن‌ها روبرو شوید. این فیلم به زیبایی فیلم برداری جذاب و بازی بی‌نقص را با هم ترکیب می‌کند که به شکلی عمیق به بررسی احساسات انسانی و فرهنگ ویتنامی می‌پردازد.

۵- Brothers (۲۰۰۹)

Brothers فیلمی درام به کارگردانی جیم شریدان و بازسازی یک فیلم دانمارکی با عنوان Brødre به کارگردانی سوزان بایر است. این فیلم داستان سم (توبی مگوایر) و برادرش تامی (جیک جیلنهال) را روایت می‌کند که به دلیل جنگ رابطه پرتنشی بینشان شکل می‌گیرد.

سم به عنوان یک تفنگدار نیروی دریایی در جنگ افغانستان حضور دارد که هلیکوپتر حامل وی و همرزمانش در جریان یک عملیات مورد هدف موشک نیرو‌های طالبان قرار گرفته و همسرش گریس (ناتالی پورتمن) و فرزندانش فکر می‌کنند او کشته شده است. در این شرایط، تامی فردی بیکار و آواره است که به تازگی از زندان آزاد شده و اکنون وظیفه خود می‌بیند که از خانواده برادرش مراقبت کند.

با این حال، وقتی سم ناگهان به خانه بر می‌گردد، همه چیز از کنترل خارج می‌شود. این فیلم، آسیب‌های واقعی جنگ بر روح و روان برخی از کهنه سربازان را به تصویر می‌کشد، رنجی که در ادامه به خانواده‌هایشان نیز سرایت کرده و می‌تواند وارد قلمرویی بسیار تاریک شود.

جنگ می‌تواند کسانی را که برای مدتی طولانی از آن جان سالم به در برده اند، را خرد کند. در این درام شخصیت محور، توبی مگوایر و جیک جیلنهال بازی‌های فوق العاده‌ای ارائه می‌دهند که واقعاً بیننده را در تنگنایی که هر شخصیت در آن گرفتار شده، قرار می‌دهد.

۴- The War (۱۹۹۴)

The War یک فیلم کم‌تر شناخته شده است که به طرزی تلخ و ترسناک، تلاش برای غلبه بر آشفتگی‌های درونی انسان را به تصویر می‌کشد. در روستایی در می‌سی سی پی، استفان سیمونز (کوین کاستنر)، یک کهنه سرباز جنگ ویتنام، پس از خدمت در این جنگ به خانه باز می‌گردد، اما سازگاری دوباره با این جامعه برایش دشوار است. او از اختلال وسواس پس از حادثه رنج می‌برد که هر جا می‌رود او را دنبال می‌کند. به موازات آن، فرزندان او نیز در حال تجربه جنگ خودشان هستند، جایی که بر سر مالکیت یک خانه درختی در نزدیکی خانه‌شان با اذیت و آزار رقبا مواجه می‌شوند.

این فیلم به زیبایی تراژدی زندگی را به تصویر می‌کشد و در عین حال نشان می‌دهد که با وجود همه اینها، برخی چیز‌ها هنوز ارزش جنگیدن دارند. این فیلم خانوادگی قصیده‌ای بی‌نقص در مدح پدر بودن است، فیلمی که در آن کوین کاستنر و الیجا وود بازی‌های خیره کننده‌ای ارائه کرده اند. همچنین این فیلم با حساسیت به موضوعی می‌پردازد که بسیار چند لایه‌تر از آن چیزی است که به نظر می‌رسد. این فیلم برنده جایزه صلح از انجمن فیلم سیاسی آمریکا شد.

۳- The Deer Hunter (۱۹۷۹)

شکارچی گوزن یکی از تاثیرگذارترین فیلم‌ها در زمینه به تصویر کشیدن تاثیرات جنگ بر روان انسان هاست. این فیلم که در سال ۱۹۶۸ ساخته شده، روایتگر واقعیت تلخ سرنوشت سه دوست قدیمی به نام‌های نیک (کریستوفر واکن)، مایکل (رابرت دنیرو) و استیون (جان سوج) است که تجربه تروماتیک جنگ به شدت آن‌ها را آزار می‌دهد.

این فیلم تا حدودی بر اساس یک رمان آلمانی به نام Three Comrades نوشته اریش ماریا رمارک در سال ۱۹۳۷، ساخته شده است. فیلم شکارچی گوزن از آن دست فیلم‌هایی است که فقط یک بار تماشا خواهید کرد، از این نظر که فیلم از لحاظ احساسی به شدت تکان دهنده و ویرانگر است.

این فیلم با ارائه سه بخش، یکی قبل از جنگ، یکی در دوران جنگ و یکی تاثیراتی که جنگ بر کهنه سربازان داشته، به طور منحصر به فردی به موضوع جنگ می‌پردازد که باعث می‌شود این موضوع را به طور جامع مورد پوشش قرار داده باشد. شکارچی گوزن درباره شرافت، وفاداری و بیماری‌های روانی است که تصویری جسورانه و صادقانه از این موضوعات ارائه می‌دهد. این فیلم از نظر بصری خوش ساخت و با بازی‌های فوق العاده است و ۵ اسکار، برای بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری، بهترین صدا، بهترین تدوین فیلم و بهترین فیلم سال را به دست آورده است.

۲- Lioness (۲۰۰۸)

Lioness داستان واقعی گفته نشده اولین گروه از سربازان زن در آمریکا را روایت می‌کند که برای جنگ در عراق فرستاده شده بودند و این نقض کامل سیاست رسمی کشور بود. داستانی دلهره‌آور و تکان دهنده از طریق مصاحبه‌های صمیمی، مطالب آرشیو شده و گزیده‌هایی از سرنوشت این گروه روایت می‌شود که باعث می‌گردد ارتباطی عمیق با داستان این زنان سرباز برقرار کنید.

فیلم‌های زیادی در مورد حوادث وحشتناک جنگ و تاثیرات مخرب طولانی مدتی که می‌تواند برای بازماندگان خانواده‌هایشان داشته باشد، ساخته شده است. از سوی دیگر، فیلم‌های بسیار کمتری وجود دارند که زنانی را به تصویر می‌کشند که در جنگ‌ها خدمت کرده اند. در این مستند منحصربفرد و نادر، ما به بررسی تاثیرات جنگ از دیدگاه زنان می‌پردازیم، که برای درک روایت کامل تاثیرات جنگ بر افراد حیاتی است.

۱- Taxi Driver (۱۹۷۶)

تراویس بیکل (با بازی بی‌نقص رابرت دنیرو) مردی خطرناک و آشفته است که زندگی‌اش در یکی از کثیف‌ترین محله‌های نیویورک در فیلم راننده تاکسی ساخته مارتین اسکورسیزی، ناخوشایندتر و بدتر از قبل می‌شود. او شرایط خود را با تنهایی و ناتوانی‌اش در ارتباط با دیگران در سطح شخصی تعریف می‌کند.

این حقیقت که او یک کهنه سرباز بازگشته از جنگ ویتنام است، تنها زمانی به صورت خلاصه بیان می‌شود که تراویس در ابتدا برای شغل تاکسی رانی درخواست پر می‌کند، اما این پیشینه، عاملی ضمنی برای غرق شدن تدریجی او در خشونت است، و البته یک نشانه خاموش وجود دارد که زخم‌هایی که روی تمام پشت او دیده می‌شود نتیجه شکنجه فیزیکی هستند.

او به استتار، غذای سالم‌تر و ورزش منظرم روی می‌آورد تا خود را به چیزی تبدیل کند که برای زمانه ما یک قهرمان تلقی می‌شود. تراویس نامه‌هایی به والدینش می‌نویسد که پر از دروغ درباره کار سری است که برای دولت انجام می‌دهد. او خود را به عنوان یک جنگجو آموزش می‌دهد و دست به تروری می‌زند که طبق نقشه پیش نمی‌رود و منجر به یکی از پرتنش‌ترین سری قتل‌هایی می‌شود که تا به حال جلوی دوربین رفته است. این فیلم روایتی از زندگی افرادی است که با PTSD و مشکلات دیگر از ویتنام بازگشته‌اند و البته یکی از بهترین مدیتیشن‌های سینمایی در مورد اثرات ویرانگر بدتر شدن سلامت روانی و خشونت.

منبع: فرارو

کلیدواژه: فیلم سینمایی قیمت طلا و ارز قیمت موبایل خانه باز می گردد استرس پس از حادثه بهترین فیلم ها ترین فیلم جنگ ویتنام ساخته شده کهنه سربازان عنوان یک فوق العاده کهنه سرباز یک فیلم بی نقص

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۵۵۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰ ماشین آلمانی برتر تاریخ که شاهکار‌های مهندسی عرصه خودروسازی به شمار می‌آیند

از تولید اولین خودرو تا معرفی برخی از افسانه‌ای‌ترین ماشین‌های موتور احتراق داخلی، آلمان ثروتمندترین و مشهورترین صنعت خودرو را دارد. این کشور همچنان بزرگترین مشارکت کننده اروپا در دنیای خودرو است و مرسدس بنز، بی‌ام و، آئودی و فولکس واگن همچنان با فناوری‌های جدید و مهندسی پیشرفته‌شان به جابجایی مرزها ادامه می‌دهند.

به گزارش روزیاتو، این موضوع همیشه در مورد خودروهای آلمانی صدق می‌کرده است. شکستن رکوردهای سرعت، برنده شدن در مسابقات اتومبیل رانی و تولید خودروهای عالی، همواره نیروی محرکه خودروسازان آلمانی بوده است.

در نتیجه، این شرکت‌ها برخی از بهترین خودروهای اسپورت، سوپراسپرت ها، خودروهای لوکس و خودروهای اقتصادی تاریخ را به ما داده اند. به زبان ساده، هیچ دسته خودرویی وجود ندارد که آلمانی‌ها در آن محصولی تولید نکرده باشند.

در این مقاله، تمام خودروهای برتر آلمانی در طول تاریخ خودروسازی این کشور را بررسی خواهیم کرد. تمرکز بر روی ماشین‌هایی خواهد بود که با فراتر بردن مرزهای آنچه در یک خودروی موتوری در دوره‌های مربوطه ممکن بود، درونمای عرصه خودروسازی را تغییر دادند.

همه این خودروها از نظر تاریخی نیز حائز اهمیت هستند و مسیر هر هر برند خاصی را تعیین کرده اند، مسیری که هنوز هم ادامه دارد. این فهرست که تقریباً یک قرن را در بر می‌گیرد، شما را با برخی از خودروهای آلمانی که نمی‌شناختید، اما شاهکارهای دنیای مهندسی هستند، آشنا خواهد کرد.

۱۰- Mercedes-Benz SSK/SSKL Roadster (۱۹۲۷ تا ۱۹۳۳)

مرسدس بنز اولین خودروی جهان را تولید کرد و از آن زمان تاکنون نام آن مترادف با مهندسی و فناوری پیشرفته بوده است. در دهه ۱۹۲۰، این شرکت با SSK Roadster رکوردهای سرعت را شکست، خودرویی بسیار پیشرفته که رکوردهایش حتی امروز نیز بسیار قابل توجه به نظر می‌رسد. این خودرو که توسط فردیناند پورشه طراحی شده بود، بوگاتی ویرون عصر خود بود – یک خودروی دو سرنشینه با شکوه، ظرافت و سرعت که هیچ خودروی دیگری نمی‌توانست با آن رقابت کند.

SSK اولین بار در سال ۱۹۲۸ با موتور ۷.۱ لیتری اینلاین-۶ معرفی شد. این موتور ۱۴۰ اسب بخار (۱۶۰ اسب بخار از سال ۱۹۲۹) نیروی تولید می‌کرد، با یک سوپرشارژر برای افزایش آن به ۲۰۰ اسب بخار. بنابراین، رانندگان SSK دو گزینه حالت رانندگی متمایز داشتند – قابلیتی که اکنون در هر ماشین مدرن امروزی استاندارد است.

SSK که با یک سیستم دنده‌ای چهار سرعته جفت می‌شد، می‌توانست به سرعت ۱۸۵ کیلومتر در ساعت برسد که برای آن دوران غیرقابل تصور بود. رودسترهای قدرتمندتر SSK نیز در ادامه تولید شد؛ نسخه‌های ۱۷۰/۲۲۵ اسب بخاری و ۱۸۰/۲۵۰ اسب بخاری به سرعت ۱۹۲ کیلومتر در ساعت می‌رسیدند.

با این حال، این مدل‌های «عابر پیاده» تنها به عنوان یک ماشین تبلیغاتی عمل می‌کردند در حالی که مرسدس بنز روی یک خودروی اسپرت بسیار قدرتمندتر کار می‌کرد: SSKL ۱۹۳۱. این نسخه نهایی بود، با ۲۴۰ اسب بخار قدرت استاندارد و ۳۰۰ اسب بخار پس از جفت شدن با سوپرشارژر.

SSKL نه تنها قدرتمندتر بود، بلکه بیش از ۲۲۰ کیلوگرم سبکتر از SSK پایه بود – کمی بیش از ۳.۳۰۰ پوند (۱.۵۰۰ کیلوگرم) وزن داشت! در نتیجه این خودرو می‌توانست به سرعت بی‌سابقه ۲۳۵ کیلومتر بر ساعت برسد که آن را به سریع‌ترین خودرو در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ تبدیل می‌کرد.

۹- Mercedes-Benz ۳۰۰ SL Gullwing (۱۹۵۴ تا ۱۹۶۳)

مرسدس بنز قبل از جنگ جهانی دوم به راحتی تأثیرگذارترین خودروساز جهان بود، اما حتی پس از شکست آلمان در جنگ، این شرکت به درخشش مهندسی خود ادامه داد. تلاش‌ها برای باقی ماندن در اوج با ۳۰۰ SL Gullwing ۱۹۵۴ – احتمالاً اولین ابرخودروی جهان – به اوج خود رسید.

مرسدس بنز در نمایشگاه بین‌المللی خودروهای ورزشی در نیویورک در سال ۱۹۵۴ با درهای آینده‌نگرانه Gullwing در کانون توجه قرار گرفت، اما ۳۰۰ SL غیر از ظاهر باشکوهش چیزهای بیشتری برای ارائه داشت.

این خودروی اسپورت زیبا در زیر کاپوت جلویی خود یک موتور ۳.۰ لیتری اینلاین-۶ با تزریق سوخت با یک میله بادامک در بالای سرش را در خود جای داده بود که اولین در نوع خود به شمار می‌رفت. این بار مرسدس بنز از سوپرشارژر استفاده نکرده بود زیرا فقط وزن و پیچیدگی غیر ضروری را به خودرو اضافه می‌کرد.

علیرغم آن، این موتور بسیار جذاب ۲۱۵ اسب بخار قدرت تولید می‌کرد که برای رساندن ۳۰۰ SL به سرعت ۲۵۷.۵ کیلومتر در ساعت با بالاترین نسبت ۳.۲۵:۱ دیفرانسیل عقب کافی بود. در نتیجه مرسدس بنز دوباره در صدر قرار داشت، در حالی که ۳۰۰ SL سریعترین خودروی عصر خود بود.

جدا از موتور پیشرفته، ۳۰۰ SL Gullwing دارای شاسی با فریم فضایی نیز بود که تنها ۵۰ کیلوگرم وزن داشته و در عین حال از استحکام ساختاری فوق‌العاده‌ای برخوردار بود. این طراحی شاسی، رکاب‌های بسیار بلند و عریض را معرفی می‌کرد که استفاده از درهای بالدار را ضروری می‌کرد.

همچنین یک نسخه رودستر با درهای معمولی نیز از این خودرو وجود داشت – کمتر خیره کننده اما همچنان باشکوه. با این حال، هر دو نسخه فوق‌العاده هستند و امروز قیمتی معادل ۱ میلیون دلار دارند – حتی یک مدل Hot Wheels در مقیاس ۱:۶۴ حدود ۱۲.۰۰۰ دلار قیمت دارد!

۸- Porsche ۵۵۰ Spyder (۱۹۵۳ تا ۱۹۵۶)

قبل از ورود پورشه ۵۵۰ اسپایدر، قدرت اصلی‌ترین ویژگی خودروهای اسپرت بود. قطعاً تولیدکنندگان از روش‌های کاهش وزن نیز استفاده می‌کردند، اما این یک تفکر ثانویه بود. ۵۵۰ Spyder از ابتدا ساخته شد تا یک ابر خودرو بسیار سبک وزن باشد. این خودرو دارای یک موتور کوچک تنفس طبیعی ۱.۵ لیتری هوا خنک بود که حتی با استانداردهای امروزی کوچک بود، چه برسد به سال ۱۹۵۳.

۵۵۰ اسپایدر به راحتی محبوب‌ترین خودروی مسابقه‌ای مجاز به حرکت در جاده هاه در آن دوران بود. این خودرو که قاتل غول پیکر نامیده می‌شود، ۹۵ پیروزی در ۳۷۰ مسابقه داشته است که آن را به یکی از موفق‌ترین اتومبیل‌های مسابقه‌ای تاریخ تبدیل کرده است.

این خودرو حتی با وجود اینکه آمار آن روی کاغذ چشمگیر نبود، به سطح خاصی از اعتبار دست یافت – موتور ۱.۵ لیتری آن در آخرین نسخه خود تنها ۱۳۵ اسب بخار قدرت داشت.

این اولین ماشین مسابقه‌ای مستقل فردیناند پورشه پس از کار در مرسدس بنز و اتویونیون (بعدها آئودی) بود. بنابراین، این بهترین خودروی او تا به آن زمان بود، با بدنه آیرودینامیک و وزن کلی قابل توجه ۵۹۰ کیلوگرمی. در نتیجه، این رودستر کوچک می‌توانست به سرعت ۲۴۰ کیلومتر در ساعت برسد که با توجه به حجم موتور، کار کمی نیست. علاوه بر این، ۵۵۰ Spyder دارای یک شاسی اسپیس‌فریم لوله‌ای بود که استحکام فوق‌العاده‌ای برای بدنه و یک طرح‌بندی موتور وسط برای هندلینگ متعادل فراهم می‌کرد.

۵۵۰ Spyder همچنین به این خاطر که همان ماشینی بود که جیمز دین در مسیر رفتن به یک مسابقه اتومبیلرانی با آن تصادف کرد و جان خود را از دست داد بدنام است. این تصادف حرفه این بازیگر فقید را به شکلی نابهنگام پایان داد، اما به طور ناخواسته به شهرت ۵۵۰ Spyder افزود.

۷- Mercedes-Benz ۶۰۰ (۱۹۶۳ تا ۱۹۸۱)

اگر به خودروی لوکس نهایی فکر می‌کنید، احتمالاً شکل یک سدان، فاصله بلند بین دو محور، فضای زیاد در داخل، مواد عالی و تمام جادوگری‌های تکنولوژیکی که می‌توانید تصور کنید را در ذهن خواهید داشت. خب، اگر یک خودرو خاص به جایگاه یک ماشین لوکس فوق العاده لاکچری شود، آن «گرند مرسدس» ۶۰۰ است، خودرویی که عرصه خودروهای لوکس را متحول کرد.

این خودرو به قدری پیشرفته و پیچیده بود که سازنده‌اش نتوانست بسیاری از قابلیت‌ها و ویژگی‌های آن را در سال‌های آینده تکرار کند. انجام این کار خیلی پرهزینه بود.

مرسدس بنز ۶۰۰ که در سال ۱۹۶۳ و زمانی که مرسدس بنز در اوج پرواز می‌کرد عرضه شد، گواهی بر برتری مهندسی آلمان بود. بهترین ویژگی آن بدون شک سیستم هیدرولیکش بود که تقریباً نیروی لازم همه چیز را در داخل ۶۰۰ تأمین می‌کرد – این سیستم نیروی لازم برای درهای ۶۰۰ با بسته شدن راحت، سانروف کشویی، پنجره ها، پرده ها، صندوق عقب، صندلی‌های جلو و عقب، دریچه‌های تهویه، تنظیمات صندلی‌های جلو و عقب و رها کردن ترمز دستی را فراهم می‌کرد.

مرسدس بنز تصمیم گرفت از تکنولوژی هیدرولیک برای تامین انرژی تمام این ویژگی‌ها استفاده کند، زیرا در مقایسه با موتورهای الکتریکی پرصدا، لاکچری‌تر بود، زیرا مایع تحت فشار بی‌صدا بود. رهبران و دیکتاتورهای آن دوران از سواری با ۶۰۰ لذت می‌بردند.

اما مرسدس بنز به همین جا بسنده نکرد – ۶۰۰ همچنین دارای سیستم تعلیق خود تراز پنوماتیک پیشرفته‌ای بود که نرم‌ترین سواری ممکن و کنترل بدنه عالی را در پیچ‌ها ارائه می‌کرد.

علاوه بر این، موتور ۶.۳ لیتری V۸ با قدرت ۲۴۷ اسب بخار با سیستم تزریق سوخت بوش، این قایق لوکس را در ۹.۷ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت و در نهایت به سرعت ۲۰۴ کیلومتر در ساعت می‌رساند که وقتی وزن ۲.۴۷۵ کیلوگرمی آن را در نظر می‌گیرید بسیار قابل توجه است.

۶- Volkswagen Golf GTI MK1 (۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳)

گلف GTI شاید اولین هاچبک پرطرفدار نبود، اما این دسته را وارد جریان اصلی خودروسازی کرد. همچنین این خودرو رویاهای علاقمندان به خودرو در سراسر جهان را برآورده کرد و هیجانات رانندگی را با قیمتی مقرون به صرفه ممکن ساخت.

گفته بودیم که عملکرد آن نسبتاً قابل اعتماد و ارزان نیز بود؟ اولین گلف GTI یک شاهکار واقعی بود – یک ماشین واقعاً در دسترس و با رانندگی خوشایند. تصادفی نیست که ۴۶۰.۰۰۰ دستگاه از مدل نسل اول فولکس واگن گلف به فروش رفت!

نسل اول GTI کمتر از یک بسته باتری در یک خودروی برقی مدرن وزن داشت و وزن آن تنها ۸۱۰ کیلوگرم بود. علاوه بر این، کف بدنه آن ۰.۸ اینچ (۲۰ میلی‌متر) از گلف معمولی به زمین نزدیک‌تر بود و دارای فنرها و دمپرهای بهبودیافته‌ای برای پیچیدن صاف‌تر است. در نتیجه با وجود اینکه یک ماشین دیفرانسیل جلو به شمار می‌رفت، در پیچ‌ها بسیار چابک بود.

گلف GTI MK1 همچنین در یک خط مستقیم بسیار سریع بود – حداقل برای آن دوران. موتور ۱.۶ لیتری تنفس طبیعی‌اش ۱۰۹ اسب بخار قدرت داشت که به آن اجازه می‌داد تنها در ۹ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد. در سال ۱۹۸۲، فولکس‌واگن یک موتور ۱.۸ لیتری بزرگ‌تر را با قدرت ۱۱۰ اسب بخار و گشتاور بیشتر ۱۱۲ پوند در فوت در مقابل ۱۰۳ پوند در فوت قبلی، در قلب این خودرو قرار داد.

در نتیجه، گلف GTI ۱.۸ بهبود یافته می‌تواند تنها در ۸.۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت برسد. با این حال، هر دو نسخه حتی امروز هم برای رانندگی فوق‌العاده هستند، علیرغم اینکه کندترین نسل فولکس واگن گلف GTI هستند.

۵- Audi Sport Quattro (۱۹۸۴ تا ۱۹۸۷)

آئودی بدون سیستم Quattro AWD نمی‌توانست برندی باشد که امروز می‌شناسیم. این شرکت برخلاف پلتفرم‌های RWD مرسدس‌بنز و بی‌ام‌و، تمام مدل‌های خود را به‌طور خاص برای این پیشرانه ساخت.

و همه چیز با آئودی اسپورت کواترو مخصوص رالی آغاز شد – نمادین‌ترین ماشین رالی تمام دوران. از فرمانروایی بر مسابقات قهرمانی رالی گروه B تا شکستن رکوردها در Pikes Peak، کواترو کوپه نشان داد که سیستم چهار چرخ متحرک در مسابقات رالی – نه فقط در آفرود- جایگاه خاصی دارد.

اسپرت کواترو جاده‌ای که آئودی مجبور شد برای رقابت بسازد، در نوع خود یک افسانه است. اسپورت کواترو با ظاهری عصبانی، با قوس چرخ‌های پهن و فاصله بین دو محور کوتاه ۸۶.۷۷ اینچی، نمایی دیدنی داشت.

مهندسان آئودی برای کاهش وزن، فاصله بین دو محور کوتاه‌تر را انتخاب کردند، جایی که این کوپه به وزن ۱.۲۹۸ کیلوگرم می‌رسد که با توجه به سخت‌افزار قرار گرفته روی Quattro AWD، عدد بدی نیست.

در همین حال، در جلوی محور جلو یک موتور اینلاین-۵ توربوشارژ ۲.۱ لیتری قرار داشت که ۳۰۲ اسب بخار قدرت و ۲۵۸ پوند بر فوت گشتاور تولید می‌کرد. موقعیت موتور، اسپرت کواترو را از جلو نسبتاً سنگین می‌ساخت، اما سیستم چهار چرخ متحرک این اطمینان را حاصل می‌کرد که راندن آن آسان است.

نکته مهم این است که این موتور، اسپرت کواترو را تنها در ۴.۸ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت و حداکثر تا ۲۵۰ کیلومتر در ساعت به سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت می‌رساند. این شتاب در سال ۱۹۸۴ از زمان خود بسیار جلوتر بود، به خصوص با توجه به اینکه اسپرت کواترو فقط با یک گیربکس پنج سرعته دستی عرضه می‌شد – یک گیربکس اتوماتیک دوکلاچه می‌توانست چند دهم بیشتر زمان رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت را کاهش دهد.

۴- Porsche ۹۵۹ (۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳)

در حالی که فراری F۴۰ ممکن است سوپراسپرت به شدت مورد تقاضای اواخر دهه ۱۹۸۰/اوایل دهه ۱۹۹۰ باشد، پورشه ۹۵۹ راه را برای ابرخودروهای مدرن‌تر و در عین حال بسیار توانمند هموار کرد.

این خودرو به همان اندازه‌ای که آئودی اسپورت کواترو برای خودروهای مخصوص رالی تعیین کننده بود، اهمیت داشت. شایان ذکر است، این اولین خودرو با توربوشارژ متوالی و سیستم تعلیق فعال بود، در حالی که برای حداکثر کشش از سیستم چهار چرخ متحرک نیز بهره می‌برد.

با این حال، این آمارهای متعلق به ۹۵۹ بود که دنیای خودرو را متحول کرد. موتور ۶ سیلندر، ۲.۸۵ لیتری دوقلوی توربوی تمام آلومینیومی و تخت آن، ۴۴۴ اسب بخار قدرت تولید می‌کند که این سوپراسپرت را تنها در ۳.۶ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت می‌رساند.

با این حال، ۹۵۹ بعد از عبور از سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت نیز دست از رکوردشکنی بر نمی‌دارد؛ در ۸.۸ ثانیه به سرعت ۱۶۰ کیلومتر در ساعت می‌رسد و تا زمانی که عقربه سرعت ۳۱۰ کیلومتر در ساعت را نشان ندهد، متوقف نخواهد شد. بعداها، پورشه نسخه ۹۵۹ S را با قدرت ۵۱۵ اسب بخار عرضه کرد که حدود ۱۰۰ کیلوگرمپ نیز سبک‌تر بود.

۹۵۹ S به سرعت خیره کننده ۳۳۹ کیلومتر در ساعت رسید، رقمی که برای امروز نیز قابل توجه است. اگرچه ۹۵۹ بسیار سریع بود، اما بسیار در دسترس و رانندگی با آن آسان بود. سیستم AWD مطمئناً آن را پایدارتر کرده است، اما آیرودینامیک نیز نقش مهمی در متعادل نگه داشتن آن در سرعت‌های بالاتر داشته است.

کارشناسان سواری نرم و کابین بی‌صدای این خودرو را ستایش کردند که کاملاً برعکس طبیعت خشن فراری F۴۰ بود. به طور کلی، این خودرو گواهی بر قدرت مهندسی پورشه بود – حتی با توجه به اینکه در ابتدا به عنوان یک اتومبیل رالی گروه B در نظر گرفته می‌شد.

۳- Audi RS2 Avant (۱۹۹۴ تا ۱۹۹۵)

اسپورت کواترو ممکن است مهم‌ترین خودروی آئودی باشد، اما قطعاً RS2 در رتبه دوم قرار دارد. این واگن فوق‌العاده، پیشگام سری‌های محبوب آئودی از مدل‌های استیشن واگن RS «Avant» بود. با این حال، RS2 نه تنها به این خاطر خاص است که دسته کاملاً جدیدی از استیشن واگن‌های سریع را آغاز کرد- بلکه خیلی راحت یک ماشین بی‌نقص است.

نکته جالب اینکه، این مهندسان پورشه بودند که آئودی ۸۰ معمولی را با یک RS2 ترکیب کردند. این واگن با عملکرد بالا دارای چرخ‌ها، لاستیک‌ها و ترمزهای Porsche ۹۶۸ Club Sport است، خودرویی که برای علاقه‌مندان به پیست طراحی شده است. علاوه بر این، پورشه موتور ۲.۲ لیتری توربوشارژ اینلاین-۵ را با یک توربوشارژر بزرگ KKK و یک اینترکولر ارتقا داد.

در نتیجه، این موتور پیشرانه ۳۱۱ اسب بخاری و ۳۰۲ پوند فوت گشتاور تولید می‌کرد. آمار مربوط به عملکرد آن حتی از این هم قابل توجه‌تر هستند — RS2 تنها ۵.۴ ثانیه طول می‌کشد تا به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت)برسد و حداکثر سرعت آن ۲۶۲ کیلومتر در ساعت است.

شتاب آن برابر با یک فراری ۳۴۸ اسپایدر ۱۹۹۴ است که برای یک واگن در دهه ۱۹۹۰ غیرقابل تصور بود. RS2 حتی تا ۵۴ کیلومتردر ساعت سریعتر از مک لارن F۱ بود، که به لطف پیشرانه Quattro ممکن شده بود!

مانند بسیاری از خودروهای توربوشارژ گذشته – به ویژه آن‌هایی که دارای توربوشارژرهای بزرگ بودند- RS2 دارای تاخیر توربو قابل توجهی است. کارشناسان همچنین می‌گویند که کم فرمان گیری‌اش لذت رانندگی با آن را از بین می‌برد، اما بیایید صادق باشیم: حتی خودروهای مدرن آئودی نیز به همین سرنوشت دچار می‌شوند. علاوه بر این، RS2 بیشتر یک ماشین بزرگراه بود تا یک خودرو دقیق برای پیچیدن بی‌نقص در پیچ ها.

۲- BMW E۴۶ M۳ CSL (۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴)

برخلاف آئودی، BMW همیشه تلاش زیادی برای تجربه رانندگی بی‌نقص می‌کند. خودروهای این برند باید سریع باشند، اما باید هندلینگ متعادل، فرمان تیز و واکنش خوب دریچه گاز را نیز ارائه دهند. و BMW E۴۶ M۳ CSL همه اینها را تقریباً بی‌نقص انجام داد.

این M۳ خاص، از مدل اینلاین-۶ پرصدا و تنفس طبیعی گرفته تا هندلینگ تیز و چابک، شما را به سعادت کامل (احتمالا) هر خودروی آلمانی دیگری در تاریخ نزدیک می‌کند.

CSL نسخه بهبودیافته و سبک وزن استاندارد E۴۶ M۳ (که از قبل ماشینی فوق العاده بود) به شمار می‌رود. این مدل ۱۱۰ کیلوگرم از مدل معمولی سبک‌تر بود— بدون اینکه حتی صندلی‌های عقب را از دست بدهد! این نتیجه کاهش دشوار وزن در هر قسمت ممکن بود. M۳ CSL حتی اولین BMW با سقف فیبر کربنی بود، چیزی که در اوایل دهه ۲۰۰۰ بسیار غریب‌تر از امروز به نظر می‌رسید.

با این حال، شاهکار اینلاین-۶ ​​این خودرو چیزی است که چشم‌ها را خیره می‌کند. در M۳ CSL، موتور ۳.۲ لیتری ۳۵۵ اسب بخار با ۷.۹۰۰ دور در دقیقه و ۲۷۲ پوند بر فوت گشتاور تولید می‌کند که برای شتاب ۰ تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت تنها در ۴.۹ ثانیه کافی است.

علاوه بر این، صدای تولید شده اندکش آن را به یکی از بهترین‌های تاریخ خودروسازی تبدیل می‌کند. با این حال، موتور M۳ CSL بسیار پرقدرت و با توناژ ماشین مسابقه ایش هنوز هم لرزه بر اندام انسان می‌اندازد. مایه تاسف است که BMW از یک گیربکس SMG رباتیک آهسته و بی‌نظم برای CSL استفاده کرد، زیرا بخشی از تجربه جذاب رانندگی با این خودرو را حذف می‌کند.

۱- Porsche ۹۱۱

فکر می‌کردید ۹۱۱ را فراموش می‌کنیم؟ البته که نه! تنها مشکل انتخاب بهترین نسل آن بود که تا سالهای آینده محل بحث است و همچنان محل بحث باقی خواهد ماند. برخی ماشین‌های قدیمی، ساده و با سیستم هوا خنک را ارجح می‌دانند، در حالی که برخی دیگر پتانسیل عملکرد فوق‌العاده ۹۱۱ با سیستم خنک کننده آبی را ترجیح می‌دهند.

برای این مقاله، ما تصمیم گرفتیم ۹۱۱ را به عنوان یک ایده دنبال کنیم، مفهومی در حال تکامل که همچنان علاقه‌مندان به رانندگی را در سراسر جهان به هیجان در می‌آورد.

هر کدام از نسخه‌های ۹۱۱ که مورد علاقه شما باشد، یک چیز مسلم است: ۹۱۱ ذات خودروی اسپرت است. این خودروی اسپرتی است که دیگران همیشه از آن الهام گرفته‌اند و می‌تواند تقریباً هر راننده‌ای را راضی کند.

توربویی می‌خواهید که در یک خط مستقیم با تسلا پلید رقابت کند؟ ۹۱۱ توربو S آن چیزی است که می‌خواهید. تجربه کامل ماشین مسابقه‌ای را می‌خواهید؟ پورشه ۹۱۱ GT3 RS را برای تحقق رویاهای مکس ورشتاپن-گونه شما دارد. و نسخه‌های متعددی بین این دو وجود دارد که هر کدام نوع متفاوتی از خریدار را راضی می‌کنند.

با این حال، همیشه اینطور نبود. کانسپت ۹۱۱ با موتوری که در پشت محور عقب قرار داشت، در گذشته مشکلاتی را در رانندگی ایجاد کرده است. ۹۱۱های قدیمی‌تر اکنون انگشت شمار هستند.

پورشه به طور دائم ۹۱۱ را با بازمهندسی دقیق تمام قطعات به منظور بهبود کارکرد آن، در طول سال‌ها ارتقا داده است. بنابراین، ۹۱۱ نه تنها به یک ماشین اسپرت کهن الگویی تبدیل شده است، بلکه پیشرفت مهندسی آلمان را نیز به بهترین شکل نشان می‌دهد!

دیگر خبرها

  • پناه عجیب اریک تن هاخ به تاریخ؛ وقتی تیم‌سازی مفهومش را از دست می‌دهد
  • نیازمندی های نکونام برای جاودانه شدن در فوتبال ایران؛ برد، برد و برد!
  • حمله به رکورد ۳ مربی بزرگ قرمز و آبی | او می خواهد بهترین مربی تاریخ باشگاه استقلال شود!
  • نیازمندی‌های نکونام برای جاودانه‌شدن در فوتبال ایران
  • بدترین فیلم‌های ترسناک تاریخ سینما!
  • ۱۰ ماشین آلمانی برتر تاریخ که شاهکار‌های مهندسی عرصه خودروسازی به شمار می‌آیند
  • آغاز ساخت پایگاه سلامت شهدای محله کهنه دژ در سمنان
  • انجام ۲۰ دقیقه بازی تتریس می تواند از ابتلا به اختلال اضطراب پس از حادثه جلوگیری کند
  • پنج بازیکن برتر تاریخ فوتبال از نگاه جمال موسیالا
  • 92 گل خورده؛ شفیلدیونایتد بدترین خط دفاعی در تاریخ لیگ برتر انگلیس